

یک سالی است که راجع به آهستگی تحقیق میکنیم و برای آن وبسایتهای جداگانه ای تحت عنوان جنبش آهستگی ایران– جنبشی برای زندگی آرام در نظر گرفتیم. دوستانی زحمت کشیدند ویرایش و تکمیل ترجمه کتاب در تقدیر از آهستگی را به عهده گرفتند.
رضا کنارم نشسته بود و بسته تخمه آفتاب گردانش را میخورد. به رضا گفتم یادته بهم میگفتی ما الان نسبت به خیلی چیزها آگاهیم و تنها وظیفه مان این است که عمل کنیم؟! گفت بله یادمه هنوز هم میگم. گفتم ولی این جوری نیست ما وقتی وارد عمل میشیم تازه میفهمیم که باید نسبت به خیلی چیزهای دیگه آگاهی پیدا کنیم و عمل کنیم! رضا گفت: چقدر جالب، این هم نکته جدیدی است. خندیدم گفتم ممنون ازت که این قدر زود تغییر عقیده دادی. یک بسته تخمه آفتابگردان دیگر باز کرد و شروع به خوردن کرد.
در روزهایی که آهستگی برایم معانی زیادی دارد، درد شتابزدگی را در تمام رگهای زندگی شهری میبینم. ویروس تعجیل در اعضای مرکز رسوخ کرده است. پروژه ها را پشت سر هم دنبال میکنند. انگار هر پیشنهادی به سمتشان آمده است باید عمل کنند. همه چیزها را سطحی میبینند. مهندس میگفت تجربه 20 ساله ام در دانشگاه صنعتی شریف این گونه است که پروژه بزرگی انجام نشده است و فقط اسم دانشگاه را یدک میکشند.
در میان تمام بچه های دوره خبرنگاری سعید با بقیه فرق داشت. وقتی میخواستیم برویم زیارت شاه عبدالعظیم حسنی، از کرج چند ساعتی در راه بود، می آمد تهران و میرفتیم شهر ری زیارت . او برایم نوشته بود “تَحْسَبُهُمْ جَمیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ
سلام حمیدجان
امروزه مردم جسم هاشون کنار همدیگره ولی قلب هاشون از هم پراکنده است
دوستی ها هم ظاهری و ناپایدار
ولی الان بعد از چند سال وقتی به عقب برگردیم تا الان ، هیچ کدوم از اون بچه ها ی خبرنگاری همدیگرو نمی بینند
ولی من و تو امروز به یاد هم هستیم جای تعجبه؟
چه سختی ها توی این مسیر کشیدیم / تو باران ، سرما ، گرما /مسیر طولانی ؟ یه شب از حرم برمیگشتم اخرشب ماشین نبود با چه وضعی من رسیدم خونه / یه دفعه دیگه برگشت ازحرم چند روز سرماخوردگی شدید گرفتم و…
ولی شاید امروز با این فاصله دور به یادتم همه برمیگرده به نیت روز اول و رفتن به زیارت که خدا حفظ کرد این ارتباط رو، امروز تنها خوشحالی من اینه که یک بار در عمرم به ایات و احادیث اخوت و صداقت عمل کردیم
شاید توی روزی که مال و فرزند به درد مون نمیخوره به واسطه عمل به این احادیث محمد وال محمد به فریادمون برسم
شما هم با این نیت بیا وگرنه تمام رفت و امدها هدر دادن عمر محسوب میشه
دوست برای تفریح و گردش زیاده”
آرام آرام قدم برمیداریم و برای نگارش کتاب زندگی تلاش میکنیم. دفتری را با طرح رز ساختیم و برای ساختنش لحظه به لحظه تلاش میکنیم. میخواهیم تمام روزمرگی ها را با الماس وجود بدرخشانیم و سعی کنیم تا شایسته ترین ها را رقم بزنیم. اندیشه های زیادی را مطالعه کرده ایم و بیشتر و بیشتر میخوانیم و عمل میکنیم. هر کسی کتاب زندگی خودش را دارد. باید تلاش کنیم بهترین نقش کتاب را بزنیم.