بازگشت شهید جنگجو و آرام گرفتن مادرش
شهید حسن جنگجو به شهید فهمیده آذربایجان شهرت داشت. تصویر او در گل و لای و سینه خیزش روی آن ماندگار است. این شهید بزرگوار در سال ۶۲ مفقود الاثر میشود و امسال بعد از ۳۴ سال به میهن بازگشت. اکنون که قلم روی کاغذ میکشم و مطلب مینویسم نگران قطرات بارانی هستم که کاغذ را خیس میکنند. این قطرات نه برای شهیدی است که سالها در غربت زیر خاک یا آب آرمیده بوده است. این اشکها پشت سر هم می آیند وقتی روز و شب مادری را متصور میشود که انتظار میکشیده است. امید داشته است. گاهی میشود یکسال دو سال انتظار کشید. اگر مبالغه کنیم و تصویر بسازیم شاید بگوییم داستان شیار ۱۴۳ است و ۱۵ سال انتظار. من نمیدانم چطور میشود انتظاری بیش از ۳۰ سال را به تصویر کشید. همیشه از مادرم گله مندم که چرا نگران من است. هر بار باید به او خبری از خودم بدهم. مادر شهید جنگجو ۳۴ سال انتظار کشید. این انتظار شاید تا زمانی برای دیدن فرزندش بوده باشد اما بعد از مدتی امیدش رنگ ناامیدی گرفته است و انتظارش تنها دیدن پیکر بی جان و استخوانهای خسته از جنگ پسرش بوده است.
حالا که فرزندش آمده است و در کمال وقار تشییع شد، او هم آرام گرفت و از این دنیا رفت.
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
اقا خیلی وبسایتتون عالیه
اقا خیلی وبسایتتون عالیه