صبر شادمانه (دکتر رنانی)
خدایش رحمت کند دکتر رضاقلی را؛ یکبار خودش آمد به اصفهان تا حرفهایش را به من بزند و وقتی دید گوش نکردم دوباره چند سال بعد دعوتم کرد به خانهاش در جاجرود و تا ساعت ۳ صبح با من صحبت میکرد و همان حرفها را به زبان دیگری تکرار کرد. میگفت تو هرچه بلد بودی…