ای ای، این زن من نبود؟
ای ای، این زن من نبود؟ کنار به کنار هم قدم میزدیم. بغل به بغل. از صندلی چوبی رو به روی دانشکده کامپیوتر گذشتیم. اندکی گلهای خوشرنگ در هوای سرد پاییز در باغچه مانده بودند و ستاره های زیبا زیر دود هوا پنهان بودند. هوا تاریک تاریک بود… از اعتماد به نفس حرف میزدیم. رضا…