یک روز نه چندان بخصوص شاید عنوان یک روز نه چندان بخصوص، ما را یاد فیلم “یک روز بخصوص” بیندازد و اگر این فیلم را دیده باشیم پیش خودمان بگوییم این روز برای نقش اول میتوانست بخصوص باشد (اینکه چک رشوه را برای هزینه عمل تنها خواهرش بگیرد یا مرگ او را ببیند) ولی در…
رفتی با یکی ریختی رو هم همسن پدرته -رفتی با یکی ریختی رو هم همسن پدرته -به تو ربطی نداره، عوضش از تو مردتره، از تو باوفاتره وقتی ایده داستان سمان در ذهنم جرقه خورد، به این فکر نمیکردم که بخواهم این قدر آن را توسعه بدهم و این قدر از افراد مختلف برای…
نخند، من میدونم یه نهنگ مرده ام نهنگ ساحل دکتر میدونی نهنگا خیلی بدبختن؟ هرچی گریه کنن دل دلبرشون براشون نمیسوزه فکر میکنه آب دریاست رو صورتشون اینه که نهنگه یهو دلش میپکه میاد میشینه تو ساحل و میمیره نخند… من میدونم من خودم یه نهنگ مرده ام داستان عشق علیرضا آذر لهجه ات…
زنی به نام سمان کتاب سمان و عینک شکسته اش ( نوشته دکتر نجارزادگان) از وقتی جرقه نوشتن این داستان زده شد، هر روز سبک جدیدی از داستان نویسی را برای آن تجربه میکنم. داستانی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. داستانی که برخی آن را پیچیده و برخی آموزنده و برخی یک طرفه دیده…
داستان آقا محسن یا محسن آقا این داستان برای ارتقای سواد ارتباطی و همچنین سواد عاطفی نوشته شده است. تمام اسامی، مکانها و تصویر به طور اتفاقی انتخاب شده اند و هرگونه تطابق احتمالی تصادف بوده است. هر ناراحتی به هرکسی چه زنده و چه مرده، چه متنها و تصاویر مشابه و چه زندگی واقعی…
وسواسهای فکری سیاوش هرچند فرصت نوشتن و بررسی نظرات این روزها کمتر برایم پیش می آید اما وقتی داستانهای مختلف و جدیدی برایم تعریف میکنند، ذهن و حواسم برای بررسی و تحلیل آن مشغول میشود. سعی میکنم مسائل عمومی تر را بازگو کنم و بحثهای روانشناسی و روانپزشکی مربوط به آنها را تحلیل کنم، شاید…
هزار راه نرفته–نشانه های بی نشان از زمانی که کتابها و داستانهای روانشناسی بیشتری میخوانم و با محمد رضا هم نشینی و گعده داشته ام، کمی بیشتر با مباحث روانشناسی آشنا شده ام. کتابهای مختلفی را مطالعه کرده ام و مختصری توانایی تحلیل روانشناختی و روانشناسانه یافته ام. گاهی موفق بوده ام و گاهی شکست…
در تقدیر از آهستگی (حمید نجارزادگان) حرفهای زیادی برای گفتن در موضوع آهستگی وجود دارد. برای نوشتن مقدمه کتاب، ساعتها قدم میزنم و فکر میکنم. آهستگی آیا به چه رنگی است؟! هر بار نکات جدیدی از زندگی افراد برایم روشن میشود. فهمیده ام که با در یک جا نشستن نمیتوان افراد را درک کرد. باید…
سری داستانهای عاشقانه (مفاهیم ناب) با توجه به داستانهای کوتاه همینان مثل داستان آشنای غریبه و داستان فاحشه ای به نام سمان سعی کردیم داستانهای کوتاه دیگری را نیز خدمت خوانندگان عزیز ارائه دهیم و به وقت مقتضی راجع به آنها توضیح دهیم. برخی این داستان ها از قلمهایی روایت میشوند که خیال را بر…
پسری که خودش را در دریاچه ایلگی انداخت عنوانی که افراد را به حیرت وا میدارد وقتی دریاچه ایلگی را بشناسند. دریاچه مصنوعی در شهر تبریز که با حصاری از گلها پوشیده شده است و 12 متر عمق دارد. میتوان با هر تیتر و عنوانی بازی کرد. پسری که به خاطرنرسیدن به عشق دیرینه اش…