اگر واقعا بخواهید رنج نمیبرید (دستان بریده در جنگل)
اگر واقعا بخواهید رنج نمیبرید (دستان بریده در جنگل) آرام آرام قدم برمیداشتم. شیبی را که به سمت پایین و به سمت رودخانه طی کرده بودیم، برگشتم. تمام مسیر گل و لای بود. باران قطع شده بود. چوبی در دست داشتم. پیش خودم میگفتم چرا تنها برای کمک و جویای احوال بچه ها بازگشتم. صدایی…