نقد کتاب دکتر جکیل و آقای هاید رابرت لویی استیونسن ترجمه عطاریان (به قلم حمید نجارزادگان)
دکتر جکیل و آقای هاید رابرت لویی استیونسن
کمتر شده بود که داستان های مرموز و جنایی را به صورت رمان بخوانم ولی رمان دکتر جکیل که برای رده سنی نوجوانان را نتوانستم از دست بدهم. این رمان از استیونسن را سرچشمه نوشتن و وساخت رمانها و فیلمها در یکصد سال اخیر میدانند. از سال ۱۸۹۰ تا کنون داستان و روایتهای مشابهی از این رمان بیان شده است.
داستان دکتر جکیل به تلاش انسان برای جدا کردن خیر و خوبی ازشر و بدی است. دکتر جکیل انتهای منزل خود را به آزمایشگاهی تبدیل میکند تا بتواند ماده شیمیایی به دست بیاورد که بتواند برای شخصیت بد خود هم جسمی جداگانه بسازد. او میدانست که در روزها شخصیتی آرام، متعادل و متشخص دارد و دوست دارد به مردم کمک کند و آنها را مداوا کند و شبها به دنبال عیاشی، بی بندوباری و هر خلاف دیگر میرود. او نمیتوانست این تناقض را در خود حل کند. وقتی کتاب نیمه تاریک وجود دبی فورد را بخوانیم میفهمیم چطور با این مسئله کنار بیاییم اما دراین رمان استیونسن وجود نیمه تاریک و آثار مخرب آن را به خوبی تشریح میکند. شاید بیشتر از یک رمان باید به ابعاد آموزشی این کتاب اندیشید.
به قلم حمید نجارزادگان
#یادداشت