وقتی دبیرستان بودیم و این شعرو میخوندیم، فقط دلمون میخواست کلماتشو حفظ کنیم نه معانیشو. در حالی که خیلی از مسئله های فرهنگیمون با درک صحیح از وجود و آموزش غیر مستقیم میتونه حل بشه.
کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری کتاب بسیار معروفیه که اخیرا مطالعش کردم. وقتی میخوندمش به این فکر فرو رفتم که اگه به جای حفظ شعروشهروفرمول این کتاب رو میخوندیم، میفهمیدیم مسئولیت به چه معناست و چه تیپهایی از افراد میتونن با من برخورد کنن.
“ماجرا از آنجا شروع می شود که شازده کوچولو که متعلق به سیاره ای کوچک است یک روز صبح از خواب بر می خیزد متوجه روئیدن گل سرخی در سیاره خودش می شود که بعد از دیدن گل سرخ شیفته اش می شود .
اما گل سرخ مغرور است و قدر محبت پاک و بی آلایش شازده کوچولو را نمی داند . پس تصمیم می گیرد که از سیاره خویش مهاجرت کند …
روباه از شازده می خواهد که یک بار دیگر باز گردد و گلهای باغ را ببیند تا بداند گل خودش در جهان یکتا بوده و در همین حین رازی بسیار ساده اما پر تعمق را برای شازده کوچولو فاش می کند :
« این را بدان فقط با چشم دل می توان خوب دید، اصل چیز ها از چشم سر پنهان است، همان مقدار وقتی که برای گلت صرف کرده ای باعث ارزش و اهمیت گل شده و تو مسئول همیشگی چیزی می شوی که اهلی اش کرده ای تو مسئول گلت هستی و “
شاید تمام گلهای دنیا شبیه هم باشند، اما آن گلی که تو برایش زحمت کشیدی و پرورشش دادی خاصه و باید مراقب آن باشی.
رابطه ها هم مثل نگهداری از گل میمونن. شاید بین افراد مختلف در ظاهرفرق خاصی نباشه یا بعد ازمدتی افراد کاملا عادی به نظر برسن ولی این نوع پیوند، زمان رابطه و تمام تلاشهایی که برای برقراری و ادامه اش انجام دادی، آن را خاص و منحصر به فرد میکنه.
[…] این اصطلاح که هرگُلی بوی خودشو داره اصطلاح درستیه ولی هیچ گُلی، آن گُلی که انسان پرورش داده و با آن شب و روز گذاشته است نمیشود. برای همین است که دوست دارم کتاب شازده کوچولو را به خوبی برای همه تشریح کنم. خصوصا بچه هایی که هنوز الفبای زندگی را یاد نگرفته اند و تنها واژه ثروت برایشان پررنگ و بو است. (نقد و بررسی و تفسیر کتاب شازده کوچولو) […]
داستان شازده کوچولو از آنجا شروع می شود که نویسنده کتاب کودکی خود و علاقه خود به نقاشی را به خاطر می آورد و اینکه روزی تصویر مار بوآیی در حالیکه یک فیلی را قورت داده رسم کرده و به بزرگترها نشان داده بود و همه، آن را تصویر یک کلاه مجسم کرده بودند. پس از آن نویسنده دیگر نقاشی نمی کند چون فکر می کند بزرگترها چیزی نمی فهمند و سخت است تا نکته ای را به آنها بفهمانی. در زمان بیان داستان، پسرک که دیگر بزرگ شده است خود را خلبانی معرفی می کند که هواپیمایش در بیابانی خشک سقوط کرده است. در این بهبوهه او با پسرکی عجیب آشنا می شود. پسرک که از ستاره دیگری آمده است زندگی اش و تعلقاتش را در آن ستاره برای او تعریف می کند و می گوید که چگونه از شش سیاره گذر کرده تا به زمین برسد و مشاهدات و برداشت های خود را برای وی تعریف می کند و در نهایت پسرک تصمیم می گیرد به ستاره خود باز گردد.
نقد
داستان شازده کوچولو یک داستان فلسفی قابل تامل است که سعی دارد با زبانی کودکانه واقعیات تلخ و شیرین دنیای امروزی را یاد آوری نماید. حقایقی که شاید روزانه با آنها سر و کار داریم ولی به آنها توجهی نمی کنیم. تذکرات اخلاقی که گاها کمرنگ می شوند. داستان شازده کوچولو هرچند به نظر رمانی کودکانه می آید که در واقع تذکری برای بزرگسالان است. در زیر به طور مختصر برخی از استنباط های خویش از این داستان زیبا را بیان می دارم:
1. در این داستان سادگی ها، لطافت ها و صداقت های دوران کودکی را بیاد می آورد که در ورای گذر زمان در بزگترها کمرنگ و گاها فراموش شده اند. در طول داستان سادگی و لطافت شازده کوچولو و صداقتش در بیان برداشت ها و تفکراتش از هر آنچه دیده را می توان فهمید.
2. عشق های خالص و بی ریایی که بی منت محبت می کنند را متذکر می شود آنجا که بی چشم داشتی شازده کوچولو گل سرخ خود را می پروراند.
3. شخصیتهای مختلفی را به ما نشان می دهد که در دنیای واقعی و پیرامون ما وجود داشته و چه بسا خود ما نیز یکی از این شخصیت ها باشیم آنجا که از شش سیاره عبور می کند و در هر کدام فردی با خصوصیات خاص می بیند که هر کدام نمادی بر یکی از خصایص انسانی و اشخاص زمینی است. شخصیت هایی چون پادشاهان که همه چیز را تحت سلطه خود می دانند، متکبران که خود را برتر از همه می دانند، افراد خوش گذران و بی هدف که به هیچ چیز جز لحظه ای که در آن هستند فکر نمی کنند، تاجران و دنیا پرستان که فقط به مادیات فکر می کنند، فداکاران افراطی که همیشه خود را فدای دیگران کرده اند، دانشمندان و عالمانی که علم را ورای معنویات می پندارند.
4. در این داستان تعقل و تفکر و روشن بینی را سفارش می کند و اینکه با چشم دل باید دید و نه با چشم سر. زود قضاوت کردن را نفی می کند و می خواهد ار دیچه ای دیگر به پیرامون نگریسته شود. آنجا که در داستان شازده کووچولو گل سرخ خود را نزد روباه سرزنش می کند و می گوید مانند او در این دنیا فراوان است و روباه او را به تعمق و نگرشی جدید فرا می خواند و شازده کوچولو متوجه اشتباهش می شود و می فهمد گل او واقعا تک است. ما انسان ها زود در مورد یکدیگر قضاوت کرده و از هم آزرده خاطر می شویم به جای آنکه خوبی های یکدیگر را به خاطر آوریم و به موضوعات جور دیگری نگاه کنیم.
5. واقعیت مرگ را یاد آور می گردد و اینکه انسان سرانجام به مبدا و اصل خویش باز می گردد. در داستان مار را به عنوان نمادی برای مرگ انتخاب نموده است به گونه ای که می خوانید مار به شازده کوچولو می گوید: ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺿﻌﻴﻒ ﺑﺮ ﺍﻳـﻦ ﺯﻣـﻴﻦ ﺧـﺎﺭﺍﻳﻲ ﻫﺴـﺘﻲ می ﺳـﻮﺯﺩ . ﺍﮔـﺮ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻟــﺖ ﺧﻴﻠــﻲ ﺑــﺮﺍﻱ ﺳــﻴﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺗﻨــﮓ ﺷــﺪ، ﻣــﻦ ﻣــﻲ ﺗــﻮﺍﻧﻢ ﺑــﻪ ﺗــﻮ ﻛﻤــﻚ ﻛــﻨﻢ. ﻣــﻦ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ…
6. در بخشی از داستان به انسان های کوته نظری اشاره می کند که دنیا را تنها از دریچه خود می بینند و واقعیات های ورای آن را درک نمی کنند. آنجا که به گلی در صحرا برخورد می کند و سراغ آدم ها را میگیرد و گل پاسخ می دهد: ﺁﺩﻣﻬﺎ؟ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺷﺶ ﻫﻔﺖ ﺗﺎﻳﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
7. در جایی از داستان نیز به کمرنگ شدن عواطف انسانی و محبت های حقیقی در دنیای واقعی اشاره دارد. علایق انسانی که اگر وجود داشتند چه بسا بسیاری از خشونت ها نیز از بین می رفت. نویسنده این نکته از زبان یک روباه در داستان عنوان می دارد که اصطلاح اهلی کردن را برای شازده کوچولو معنا می کند. جایی که روباه میگوید تو یک پسر بچهای مثل هزاران پسر بچه دیگر و من یک روباهم مثل هزاران روباه دیگر اما اگر تو من را اهلی کنی، هم من و هم تو برای هم یگانه میشویم
داستان شازده کوچولو پر از رمز و رازهای زیبا و حقایقی خواندنی است. که بارها و بارها بایستی برای خودمان مرورشان کنیم. خواندن این رمان کوچک و زیبا را به همه عزیزان سفارش می کنم.
8 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
[…] این اصطلاح که هرگُلی بوی خودشو داره اصطلاح درستیه ولی هیچ گُلی، آن گُلی که انسان پرورش داده و با آن شب و روز گذاشته است نمیشود. برای همین است که دوست دارم کتاب شازده کوچولو را به خوبی برای همه تشریح کنم. خصوصا بچه هایی که هنوز الفبای زندگی را یاد نگرفته اند و تنها واژه ثروت برایشان پررنگ و بو است. (نقد و بررسی و تفسیر کتاب شازده کوچولو) […]
جالب بود ! سپاس از اطلاعات تان !
از سایت خوب تان ممنونم ! جالب بود !
واقعا با خواندن کتاب شازده کوچولو، به رفتار خودم توجه بیشتری میکنم.واقعا احساس مسوولیت داشتن خیلی مهمه .ممنون از شما .روزگارتان خوش
سلام
همچنین برای شما آرزوی موفقیت و شادکامی داریم
داستان شازده کوچولو از آنجا شروع می شود که نویسنده کتاب کودکی خود و علاقه خود به نقاشی را به خاطر می آورد و اینکه روزی تصویر مار بوآیی در حالیکه یک فیلی را قورت داده رسم کرده و به بزرگترها نشان داده بود و همه، آن را تصویر یک کلاه مجسم کرده بودند. پس از آن نویسنده دیگر نقاشی نمی کند چون فکر می کند بزرگترها چیزی نمی فهمند و سخت است تا نکته ای را به آنها بفهمانی. در زمان بیان داستان، پسرک که دیگر بزرگ شده است خود را خلبانی معرفی می کند که هواپیمایش در بیابانی خشک سقوط کرده است. در این بهبوهه او با پسرکی عجیب آشنا می شود. پسرک که از ستاره دیگری آمده است زندگی اش و تعلقاتش را در آن ستاره برای او تعریف می کند و می گوید که چگونه از شش سیاره گذر کرده تا به زمین برسد و مشاهدات و برداشت های خود را برای وی تعریف می کند و در نهایت پسرک تصمیم می گیرد به ستاره خود باز گردد.
نقد
داستان شازده کوچولو یک داستان فلسفی قابل تامل است که سعی دارد با زبانی کودکانه واقعیات تلخ و شیرین دنیای امروزی را یاد آوری نماید. حقایقی که شاید روزانه با آنها سر و کار داریم ولی به آنها توجهی نمی کنیم. تذکرات اخلاقی که گاها کمرنگ می شوند. داستان شازده کوچولو هرچند به نظر رمانی کودکانه می آید که در واقع تذکری برای بزرگسالان است. در زیر به طور مختصر برخی از استنباط های خویش از این داستان زیبا را بیان می دارم:
1. در این داستان سادگی ها، لطافت ها و صداقت های دوران کودکی را بیاد می آورد که در ورای گذر زمان در بزگترها کمرنگ و گاها فراموش شده اند. در طول داستان سادگی و لطافت شازده کوچولو و صداقتش در بیان برداشت ها و تفکراتش از هر آنچه دیده را می توان فهمید.
2. عشق های خالص و بی ریایی که بی منت محبت می کنند را متذکر می شود آنجا که بی چشم داشتی شازده کوچولو گل سرخ خود را می پروراند.
3. شخصیتهای مختلفی را به ما نشان می دهد که در دنیای واقعی و پیرامون ما وجود داشته و چه بسا خود ما نیز یکی از این شخصیت ها باشیم آنجا که از شش سیاره عبور می کند و در هر کدام فردی با خصوصیات خاص می بیند که هر کدام نمادی بر یکی از خصایص انسانی و اشخاص زمینی است. شخصیت هایی چون پادشاهان که همه چیز را تحت سلطه خود می دانند، متکبران که خود را برتر از همه می دانند، افراد خوش گذران و بی هدف که به هیچ چیز جز لحظه ای که در آن هستند فکر نمی کنند، تاجران و دنیا پرستان که فقط به مادیات فکر می کنند، فداکاران افراطی که همیشه خود را فدای دیگران کرده اند، دانشمندان و عالمانی که علم را ورای معنویات می پندارند.
4. در این داستان تعقل و تفکر و روشن بینی را سفارش می کند و اینکه با چشم دل باید دید و نه با چشم سر. زود قضاوت کردن را نفی می کند و می خواهد ار دیچه ای دیگر به پیرامون نگریسته شود. آنجا که در داستان شازده کووچولو گل سرخ خود را نزد روباه سرزنش می کند و می گوید مانند او در این دنیا فراوان است و روباه او را به تعمق و نگرشی جدید فرا می خواند و شازده کوچولو متوجه اشتباهش می شود و می فهمد گل او واقعا تک است. ما انسان ها زود در مورد یکدیگر قضاوت کرده و از هم آزرده خاطر می شویم به جای آنکه خوبی های یکدیگر را به خاطر آوریم و به موضوعات جور دیگری نگاه کنیم.
5. واقعیت مرگ را یاد آور می گردد و اینکه انسان سرانجام به مبدا و اصل خویش باز می گردد. در داستان مار را به عنوان نمادی برای مرگ انتخاب نموده است به گونه ای که می خوانید مار به شازده کوچولو می گوید: ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺿﻌﻴﻒ ﺑﺮ ﺍﻳـﻦ ﺯﻣـﻴﻦ ﺧـﺎﺭﺍﻳﻲ ﻫﺴـﺘﻲ می ﺳـﻮﺯﺩ . ﺍﮔـﺮ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻟــﺖ ﺧﻴﻠــﻲ ﺑــﺮﺍﻱ ﺳــﻴﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺗﻨــﮓ ﺷــﺪ، ﻣــﻦ ﻣــﻲ ﺗــﻮﺍﻧﻢ ﺑــﻪ ﺗــﻮ ﻛﻤــﻚ ﻛــﻨﻢ. ﻣــﻦ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻢ…
6. در بخشی از داستان به انسان های کوته نظری اشاره می کند که دنیا را تنها از دریچه خود می بینند و واقعیات های ورای آن را درک نمی کنند. آنجا که به گلی در صحرا برخورد می کند و سراغ آدم ها را میگیرد و گل پاسخ می دهد: ﺁﺩﻣﻬﺎ؟ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺷﺶ ﻫﻔﺖ ﺗﺎﻳﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
7. در جایی از داستان نیز به کمرنگ شدن عواطف انسانی و محبت های حقیقی در دنیای واقعی اشاره دارد. علایق انسانی که اگر وجود داشتند چه بسا بسیاری از خشونت ها نیز از بین می رفت. نویسنده این نکته از زبان یک روباه در داستان عنوان می دارد که اصطلاح اهلی کردن را برای شازده کوچولو معنا می کند. جایی که روباه میگوید تو یک پسر بچهای مثل هزاران پسر بچه دیگر و من یک روباهم مثل هزاران روباه دیگر اما اگر تو من را اهلی کنی، هم من و هم تو برای هم یگانه میشویم
داستان شازده کوچولو پر از رمز و رازهای زیبا و حقایقی خواندنی است. که بارها و بارها بایستی برای خودمان مرورشان کنیم. خواندن این رمان کوچک و زیبا را به همه عزیزان سفارش می کنم.
نرجس السادات موسویان
سلام و درود ممنون از نظر و بررسی شما
کتاب قرن لقب بی خودی نیست که بهش داده اند