سایه (ایرج جنتی عطایی) تو یه سایه بودی هم قد خواب نیم روز من
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیم روز من
تو یه سایه بودی توی ظهر داغ تن سوز من
توی حرم داغ بی رحم افتاب
تو سایه بودی یه سایه ناب
من مسافر تن تشنه خواب
حریص فتح یه جرعه ی اب
پای پر تاول من تو بهت راه
تن گرما زدمو نمی کشید
بی رمق بودمو گیجو تب زده
جلو پامو دیگه چشمام نمیدید
تا تو جلوه کردی ای سایه خوب
مهربون با یه بغل سبزه و آب
باورم نمیشد این معجزه بود
به گمانم تو سرابی یه سراب
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیم روز من
تو یه سایه بودی توی ظهر داغ تن سوز من
من گنگ و خسته تن تشنه و داغ
تو سایه سبز میراث یک باغ
تو مرحمه این زخم عمیقی
لبریز ایثار پاک و شفیقی
رخت خستگیمو از تنم بگیر
با تنت برهنگیمو بپوشون
منو تا مهمونی عشق ببر
کتاب دربدرمو بسوزون
بذار این سایه همیشگی باشه
سایی ای که جای خوبه موندنه
سایه باشو سایه بون
تا بدونم سایه ای رو سر بودنه منه
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیم روز من
تو یه سایه بودی توی ظهر داغ تن سوز من
ترانه سرا: ایرج جنتی عطایی