خبر نخوانیم؟
وقتی دوره های خبرنگاری را میگذراندم به این فکر میکردم که همیشه خبرهای علمی، هم دلی و هم کیشی را نقل هم خواهم کرد.
نه خبری از ناراحتی بود و نه خبری از غم.
همیشه حس های غم و شادی، هیجان و ترس و غرور در کنار هم قرار میگیرند.
همه این حسها کنار هم هستند که معنا را شکل میدهند.
اما گاهی ممکن است یکی از حسها بیشتر از بقیه حسها ما را با خود درگیر کند.
گاهی ممکن است که یکی از حسها بیشتر از بقیه حسهای ما را تغذیه کند.
چه باید کرد؟
وقتی شرایط اقتصادی افراد را مستاصل میکند و نمی دانند چه باید بکنند؟! یا وقتی افراد در این شرایط اقتصادی برای زندگی هایشان تحولهای اساسی رقم میخورد یا رقم میزنند چه مثبت چه منفی، آیا باید خبرها را پیگیر بود؟
آیا خواندن خبرها ما را کمک خواهد کرد؟ چه چیزهایی باید ورودی سیستم تصمیم گیر ما باشد؟
امیرحسین میگفت من اصلا خبر گوش نمیدم. چون وقتی گوش میدم آنقدر ناراحت میشم که توانایی انجام هیچ کاری رو ندارم.
زینال میگفت باید هرروز قیمت سکه را چک کنم تا بدونم چه موقع پنج سکه ای که پیش فروش خریدم رو بفروشم.
سجاد میگفت باید هر روز بورس رو چک کنم تا بفهمم کدوم سهام زودتر بخرم
یکی دنبال خبری برای بهتر شدن جهان میگشت!
کسی میپرسید آیا ما به کدام سوی عالم میشتابیم.
من سراسیمه میشوم. هنوز حرفهای نگفته ای است که باید بزنم. برق میرود.
برق می آید.
چند لیوان آبی مینوشم.
فردا میشود.
زینال، سجاد، امیرحسین ….،
گویی باید کمی سکوت را بلد باشم. کمی آهستگی را تمرین کنم!
در کتاب هنر رفتار هوشمندانه رالف دوبلی این چنین میخوانیم:
“ما اطلاعات بسیاری داریم؛ با این حال خیلی کم می دانیم. چرا؟ چون ما دویست سال پیش فرمی سمی از دانش به نام “اخبار” را کشف کردیم. اخبار برای روان، مانند شکر برای بدن است؛ خوشمزه، گوارا و در درازمدت به شدت مخرب. سه سال پیش من آزمایشی را شروع کردم. تصمیم گرفتم خبر مصرف نکنم. هیچ روزنامه ای را نخواندم، تلویزیون و رادیو تعطیل شد، اپهای سایت های خبری را از موبایلم پاک کردم. هفتههای اول سخت بود. خیلی سخت. مدام می ترسیدم که چیزی را از دست بدهم. اما بعد از مدتی حس جدیدی در زندگیام بیدار شد. نتیجه بعد از سه سال: تفکر شفاف تر، بینش های روشنتر، تصمیم گیریهای بهتر و وقت بیشتر. از همه بهتر این که هیچ چیز مهمی را از دست ندادم. شبکه ی اجتماعی من، متشکل از دوستان و آشنایانم کارکرد غربالگری اخبار را برایم داشتند. دلایل زیادی وجود دارد برای اینکه از خبر خواندن فاصله بگیریم. سه تا از مهترینها:
۱- مغز ما به اطلاعات پرجنجال، شوک آور، شخصی، پرسروصدا و متغییر واکنش شدید نشان میدهد و در مقابل نسبت به اطلاعات انتزاعی، پیچیده و محتاج به تفکر و توضیح توجه کمتری دارد. داستان ها و تصویرهای منقلب کننده و واقعیتهای شورانگیز و احساسی توجه ما را در انحصار خود می گیرند. کارکرد این مدل از کسب و کار این است که وقتی به فروش میرود که دیده شود. نتیجه این میشود که هرچیز ظریف، انتزاعی، پیچیده و بنیادین محو می شود، در حالی که مطالبی با چنین محتوایی برای زندگی ما و برای فهم دنیا خیلی مهمتر هستند. در نتیجه ی مصرف اخبار ما با یک نقشه ی ریسک اشتباه در مغزمان زندگی می کنیم. (مثلن خطر داعش را بزرگتر از خطر سکته قلبی می بینیم – مترجم) مصرف کننده های اخبار، به موضوعات به شکل اشتباهی وزن می دهند. خطرهایی که درباره شان در رسانه ها میخوانند، خطرهای واقعی (شخصی) نیستند.
۲- شما احتمالن در دوازده ما گذشته حدود ده هزار خبر کوتاه را بلعیده اید، به طور متوسط سی خبر در روز. صادقانه یکی از آنها را نام ببرید که به شما امکان داده است که تصمیمات بهتری برای زندگی خود بگیرید، تصمیمی که بدون این خبر ممکن نبود. هیچ کدام از کسانی که این سئوال را از آنها پرسیده ام، نتوانست در پاسخ بیش از دو خبر از بین ده هزار خبر را نام ببرد. این یک تناسب فاجعه بار است. بنگاه های خبری می خواهند بقبولانند که با خواندن اخبار آنها به یک برتری رقابتی میرسید. بسیاری از ما در این تله می افتیم. واقعیت این است که مصرف خبر نه یک برتری رقابتی، بلکه یک مضرت رقابتی است. اگر مصرف اخبار انسان ها را واقعن به پیش می برد، خبرنگاران پیش روترین افراد بودند، اما عملن این طور نیست.
۳- هدر دادن وقت. یه طور متوسط هرکس نصف یک روز کاری را در هفته با خبر خواندن می گذراند. این آمار در چشم انداز جهانی، ضرر هنگفتی است. از بین صد اشتباه فکری و عادت رفتاری، حذف هیچ کدام از آنها به اندازه ی حذف عادت خبر خواندن سودمند نیست. آیا گمان میکنید که بدون اطلاع از اخبار در روابط اجتماعی تان و در مهمانیها مطرود میشوید؟ خب، شاید شما ندانید که روز قبل یک هواپیما در سیبری سقوط کرده، اما (با مطالعاتی از نوعی دیگر) می توانید مسائل عمیقتر و پنهانتر را در رابطه با جهان درک کنید. و این ها را می توانید با دیگران در میان بگذارید. با آنها در مورد “رژیم خبرخوانی” خود صحبت کنید. خلاصه اینکه، مصرف خبری خود را کم کنید یا حتا کنار بگذارید و به جای آن کتاب و مقالههای طولانی بنیادین بخوانید. برای درک جهان چیزی بهتر از کتاب خواندن نیست.”
2 دیدگاه. دیدگاه خود را ثبت کنید
[…] برو پست خبر نخوانیم را […]
[…] نوشته بودیم، خبر نخوانیم. علتهایی هم برای بیان این موضوع بیان شد. گاهی نخواندن […]