

#حب الحسین یجمعنا

ندای “حب الحسین یجمعنا” و “لبیک یا حسین” زائران قطعا فراخوانی است برای ظهور حضرت حجت(عج) و حماسه اربعین نمایی از عصر ظهور در دوران غیبت است.
اربعین حسینی(ع) این روزها و این سالها دیگر آن اربعین مظلوم دوران عباسیان و صدامیان نیست که زائران شبها و در دل سرما راه بیراه بیابانی را با سنگهای نشان، نشان کنند و برای زیارت امام غریبشان از سر و دست و جان خود بگذرند.
این سالها به برکت همان خونهای پاکی که برای کربلا رفتنشان و فتح دژ یزید زمان، شعار میساختند، مسیر شملچه و مهران تا کربلا به امنترین جای زمین مبدل شده است.
این سیل میلیونی زائران خبر از یک اتفاق بزرگ در عالم میدهد؛ اتفاقی که به هیچ کدام از خبرهای ناخوش این روزگار نمیخورد؛ خبری خوش و بسیار خوش و باشکوه در دل سیاه این زمانه هزار رنگ.
و امامی که او را میخوانند
زیارت اربعین از مهمترین گرانیگاههای نظام مهندسی جبهه حق در مواجهه با دستگاه عظیم تبلیغاتی دشمن است؛ وقتی که میآید همه سرمایهگذاریهای فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و نظامی غرب و دین فروشان خلیجی را با خود به آبهای فرات میاندازد.
اما چه میشود که این همه برکات در اربعین نهفته است؟ اربعین روز به روز بر شکوهش افزوده میشود و ما روز به روز به ساعت صفر تاریخ یعنی ظهور نزدیک میشویم.
اربعین تجسم مادی ظهور در دوران غیبت
به راستی بخش مهمی از دوران ظهور را میتوان در خیل عظیم اربعینیان مشاهده کرد؛ نخست آنکه در روایات ظهور آمده است که در این دوران خیل عظیم مردم با بلوغ فکری که دارند گرد امام خود میگردند و در این گردش نورانی از هم سبقت میگیرند، یعنی همان “حب الحسین یجمعنا” که امسال ورد زبان زائرین شده است.
دوم آنکه در آن دوران مردم نه دغدغه معاش دارند و نه دغدغه فردا؛ آنچنان که حاضران در این مراسم بر آن صحه مینهند و هزاران هزار فریم تصویر گواهی میدهد در آنجا کسی دغدغه نان و آب ندارد؛ کسی دغدغه خواب و فردایش را ندارد زیرا می داند در جای جای این مسیر هزاران نفر دست به غذا و آب منتظر آنها هستند که بر او منتی نهند واسطه قبول نذری اش شوند.
سوم آنکه در روایات ظهور آمده است که در آن دوران مومنین نسبت به هم بخل ندارند زیرا عقول آن ها کامل شده است و غیر از خیر هم چیزی نمیخواهند؛ در مسیر اربعین نیز زائری نیست که چیزی از برادر مومن خود بخواهد و او با عمق جان و اخلاق به او ندهد زیرا آنچه آنها را جمع کرده است حب الحسین است و نه چیزی بیش و کم.
چهارم آنکه یکی از مهمترین ویژگیهای دوران ظهور را مساله امنیت مردم ذکر کردهاند، چنانکه زنی میتواند در شب از خانه خود در بیابانها حرکت کرده و در شهرها بچرخد و ذرهای از این حرکت بیمی نداشته باشد و کدام زنی است که در این مسیر پای نهاده باشد و به این امنیت خاطر از حضور در کنار برادران ایمانی خود امنیت خاطر نداشته باشد.
پنجم آنکه از دیگر ویژگیهای دوران ظهور آن است که مردم در خدمت زائران از یکدیگر پیشی میگیرند، در این سالها به حدی این مساله در مسیر اربعین تکرار می شود که حتی بوسیدن کف پای تاول زده زائران از سوی میزبانان کریم نیز دیگر تعجب کسی را بر نمی انگیزد.
ششم آنکه در دوران ظهور همه ادیان و فرق در کنار هم به شوق امام متصل میشوند؛ چه خوش روزگاری است این روزگار ما که تعبیر همه این قرائن و مصادیق را میتوانیم در جاده طلایی ببینیم؛ آنجا که خادمان صابئی و اهل سنت و جماعت و مسیحیان و آشوریان عراق برای خدمت به زوار حسین اشک میریزند و التماس میکنند که دست آنها را هم رد نکنند؛ آنجا که دسته دسته مسیحی و اهل جماعت و آشوری، اشک ریزان با پرچمهای “ان الحسین(ع) مصباح الهدی” در بیابانهای عراق در خیل عاشقان حسین گم میشوند.
هفتم آنکه در دوران ظهور اتفاقاتی رخ میدهد که با هیچ کدام از اعصار و قرون مطابقت ندارد زیرا در این دوران تسلط ولایت امام بر همه امور جهان است؛ دورهای است که اتفاقاتش با هیچ مبنای مادی قابل انطباق نیست؛ انجام کارهای عجیب و غریب خادمان برای جلب نگاه زائران برای خدمت رسانی، با هیچ تفکر مادی قابل تصور نیست.
سبقت گرفتن خادمان برای خدمت گذاری به مردم و صرف مال یکسال اندوخته برای خدمت به زائران را در کدام کتاب و مکتب و نظریه اقتصادی میتوان یافت؟ کدام جامعه شناسی است که سر در بیاورد که جان دادن برای خدمت به زائری که نه او را میشناسد و نه امیدی به جبران او دارد یعنی چه؟
هشتم آنکه در دوران ظهور تمام تعلقات و رذایل از بین رفته و جای خود را به فضایل میدهند؛ در اربعین نیز چنین است؛ یعنی در همین چند روز میبینیم که همان مردم کوچه و بازار امروز نه غیبت میکنند و نه دروغ میگویند و نه بخل دارند و نه حسد؛ جانشان برای خدمت به هم درمیرود و رسیدن به مامن امن امام را در مسیر به زندگی دنیوی خود ترجیح میدهند؛ در این مسیر کسی از خود نمیگوید؛ همه از تو میگویند؛ پیوند مومنین در این دوره به حد اعلی میرسد، شاید دیگر نتوان هیچ کدام از آنها را برای یک هدف دیگر گرد هم آورد.
نهم آنکه میتوان گفت که در این حداقل ده روز منتهی به اربعین میتوان به روشنی نمایی از دوران ظهور را تمرین کرد؛ مومنان سال به سال خود را در همین راه تعریف میکنند و با نگاهی به آینده روشن خود و دلگرم به حضور برادران ایمانی خود در مسیر امام(عج) قدم میگذارند تا از حسین(ع) به دولت پایدار و کریمه مهدوی برسند.
و دهم آنکه در عاشورا امر به گریه و غلیان احساسات شده است که چنین امری هم از سوی موعود منتظر بر شیعیان روا شده است ولی در اربعین بنا بر آن است که شیعیان با شوق احساسی که در دل دارند با سرمایه شعوری که همان اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) در دل و ذهن آنها متجلی کردهاند با آرامش و امنیت و خیال خوش به سمت مبدا و کانون احساسی قیام حضرت ولی عصر(عج) هروله کنند؛ در این سفر همه برای بیعت با امام حی خود و منتقم حقیقی امام شهید خود پای در راه مینهند و دیگر فرصت و مجالی برای در خود ماندن نمییابند و همه به شوق رسیدن به امام حی و ناظر و حاضرشان عاشقانه به سمت حرم دلدار میروند.
آنها میروند تا به دنیا بگویند که دیگر دوران غربت امام در دارالولایه شیطان(دنیای فانی) به سر آمده است؛ سال به سال این خط نورانی نجف کربلا پررنگتر میشود و سال به سال رنگ چهره زائران اربعین با نژادها و فرهنگهای شرقی و غربی و شمالی و جنوبی رنگینتر میشود و حلقه محبت دوستان اهل بیت(ع) با رشته محبت حسین(ع) و مهدی(عج) مستحکمتر می شود و نتیجه آن فقط یک مسیر است؛ همان تمدن ناب مهدوی و حرکت و آمادگی عملی جهان برای دعوت از امامی که همین نزدیکی است.
یادداشت از: محسن صفری خبرنگار ایسنا