کتاب چنین گفت زرتشت را میخواندم و میخواستم هرچه بیشتر از ابر انسان بدانم، کتاب برای همه کس و کتابی برای هیچ کس.
به قضاوت کردن و عکس العمل نشان دادن فکر میکردم. اصولا آدمها دوست دارند که فکر کنند حق با آنهاست و کار درست را انجام میدهند. تئوریهای مختلف را کنار هم قرار میدهند و خط مشی مینویسند و همه چیز را با آن منطبق میکنند و این احساس را در آنها ایجاد میکند که کار درست را انجام میدهند. گاهی توضیح دادن این خصیصه خیلی سخت میشود. حق با چه کسی است؟ چطور میتوان حق و عدالت را تعریف کرد؟