انتقادها را با صمیم قلب میپذیریم
خیلی خوبه که در اطرافت انسانهایی باشن که نکته سنج هستند و با انتقادها و نقدهاشون سعی در کامل کردن و بهتر کردن تو هستند.
امروز متنی نوشتم راجع به ایران ثروت مندترین کشور دنیاست ولی… با همان سبکهای قدیمی نوشتن. از یه اتفاقی شروع به نوشتن میکنم، وقایع پشت سر هم روایت میشود، رگبار رخدادها با ارتباط و بی ارتباط باهم می آیند و دوباره با اشاره هایی به اتفاق اول برمیگردیم. باید تلاش کرد با نشانه های قبلی این رگبار رخدادها را از هم تکفیک کرد تا به مفهوم مشخصی رسید!
گاهی اوقات متنها ثقیل میشود و خواننده نیاز به توجه بیشتری برای درآوردن مفاهیم دارد. گاهی این هنر محسوب میشود و گاهی ضد هنر. نکته ای که دوستان نقل کردند این است که بیشتر از آنکه من برای دیگران بنویسم برای خودم مینویسم.
دکتر الف میگفت هدفت از این نوشته چه بود؟ آیا میخواستی افرادی که در پراید مشکی بودند را نقد کنی؟ یا کسی که در پراید دیگر این افراد را نظاره گر بود؟ منظورت از پل هوایی چه بود؟ این که بین دو دانشگاه قرار گرفتی؟ چطور؟ آیا میخواستی ثبت نام خودروسازی سایپا را بررسی کنی یا آشفتگی موجود را دامن بزنی؟
رضا میگفت: آیا این شعرها و متنهایی که در انتها آمده اند ربطی به داستان داشت؟
من برای آنها پاسخی داشتم. پاسخهایی که خودم آن ها را میدانستم اما برای خواننده این مفاهیم روشن نبودند.
به رضا گفتم این شعرها به همان کتابی که راجع به ویرایششان صحبت کردم، ارتباط دارد. افراد گاهی از همه چیز میگذرند، دنبال روزنه ای برای امید و عشق میگردند. میخواهند آرام شوند. میخواهند به قدرت لایزال وصل شوند. میخواهم بگویم که با عشق همه چیز معنا میشود. قبول نکرد. حق داشت. به من کمک میکرد تا با مخاطبین ارتباط بهتری بگیرم.
دکتر الف میگفت: بهتر بود این طور شروع میکردی: ساعت 8 صبح است. هوا صاف و روشن است. روی پل هوایی قرار دارم. مردم برای رفتن به محل کار عجله دارند. دو دانشجو در این طرف پل برای رسیدن به کلاس درس تلاش میکنند. دو نفر دیگر که مدرک لیسانس دارند در آن طرف پل برای خودروهای اسنپ و تپ سی ثبت نام میکنند. از پالای پل مشخص است که فردی در آینه سمت چپ خودروی پرایدش دنبال چیزی میگردد. من نمیدانم به کدام سمت پل بروم. مدرکم را گرفته ام. دانشگاه و مدرک و آینده را بررسی کنم. آیا فرد قدرت انتخاب دارد یا خیر؟
نقطه نظرها و انتقادهای مثمر به ثمری بود. باید تا حد امکان خواننده هایی که دوست دارند بیشتر بخوانند و خواننده هایی که اتفاقی با متنها روبه رو میشوند بیشتر در نظر گرفت.
البته انتقادها را با صمیم قلب میپذیریم را از این جهت برای این پست انتخاب کردم که پس از نقد و بررسی و تحلیل متنهای نوشته شده، نکات ریز رفتاری، شوخی و مزاح هم در جعبه خوشرنگی تحویلم شد که تلنگری بود برای من برای رعایت کردن بیشتر. شناخت بیشتر اطراف و اتفاقهایی که ممکن است رخ بدهد، خودداری از فعال کردن کودک مستقل در همه جا، رک گویی کمتر و همه چیزهایی که بزرگترها باید به کوچکترها یاد بدهند.