آیا پول ما را ثروتمند میکند؟ (خلاصه ای از کتاب هوش مالی یک میلیارد را داشته باشید-حمید نجارزادگان)
آیا پول ما را ثروتمند میکند؟ چند وقتی است که بیشتر به جای خواندن داستان و رمان کتابهایی از جنس موفقیت و پولسازی میخوانم تا بهتر به این سوال جواب بدهم که آیا پول ما را ثروتمند میسازد؟ چرا کسانی که در یک بخت آزمایی پول زیادی به دست می آورند یا ورزشکارانی که در دوران ورزشی خود از درآمدهای بالایی برخوردار بودند پس از مدتی دچار کمبود پول میشوند و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا درس خواندن ما را از ثروتمند شدن دور میکند؟ چرا بیشتر افرادی که صاحب ثروت شده اند از تحصیلات بالایی برخوردار نیستند؟
چند وقتی پیش کتاب پدر پولدار، پدر بی پول از رابرت کیوساکی را خواندم. در توصیف این کتاب آمده بود، آنچه که پولدارها به فرزندان خود می آموزند در حالی که افراد فقیر آن کاررا نمی کنند. در این کتاب به نقد نظام آموزشی می پردازد و اینکه چرا در این نظام آموزشی افراد به خوبی برای ثروتمند شدن آموزش نمیبینند.
پس از کتاب پدرپولدار، پدر بی پول، کتاب هوش مالی یک میلیاردر را داشته باشید از همان نویسنده، توجهم را جلب کرد. به قول یکی از دوستان این جور کتابها و عنوانها تنها برای جلب توجه خوانندگان و فروششان نوشته میشوند و صاحبان این کتاب از طریق فروش همین کتابها پولدار شده اند. شاید این سخن تا حدی درست باشد اما نباید از دانستن نکات ارزشمند که به رشته تحریردرآورده میشوند، غافل شد. این کتابها عموما برای نظام و سیستم اداری امریکایی نوشته شده اند و برای کاربردی شدنشان درجامعه ایران به نکات دیگری باید توجه نمود. در کتاب هوش مالی یک میلیاردر را داشته باشید، به راههای افزایش ضریب هوش مالی اشاره میکند. این ضریب هوش مالی است که باعث میشود ثروتمند شوید. پنج نکته اصلی برای افزایش ضریب هوش مالی پیشنهاد میشود. ۱-به دست آوردن پول بیشتر ۲-حفظ پول و سرمایه ۳-بودجه بندی پول و سرمایه ۴-استفاده بهینه از پول و سرمایه و ۵-بالا بردن میزان آگاهی. توضیح هریک از این موارد نیازمند متنهای بیشتری است که دراین مختصر نمیگنجد.
وقتی به جنبه های مختلف هوش از دیدگاه هوارد گاردنر توجه کردم به نکات جالبی دست رسیدم. این جنبه های هوش شامل هوش زبانشناسی، هوش ریاضی، هوش موسیقی، هوش بدنی-حرکتی، هوش فضایی یا سه بعدی، هوش بین فردی و گروهی و هوش شخصی یا فردی است. این نوع هفت هوش، عملکرد فرد را در جنبه های مختلف زندگی محک میزند. وقتی این جنبه های هوش را بررسی میکردم برایم عجیب نبود که کسی که نمیتواند در مدرسه و تحصیل موفق شود، چطوردر کسب وکار و پول درآوردن موفق است. برایم عجیب نبود که کسی با تحصیلات عالیه نمیتواند برای امرار معاش فعالیتی کند. البته باید اشاره کرد که این اظهارات به معنای این نیست که کسی که در تحصیلات موفق است هوش مالی خوبی ندارد و نمیتواند در بازار موفق شود و یا اینکه کسی که دردرس موفق نیست، در بازار موفق خواهد بود. وقتی این جمله ها را چند بار بخوانیم متوجه میشویم که حسرت خوردن کسی که تحصیل را برگزیده است و از بازار غافل مانده است و کسی که بازار را انتخاب کرده است و از تحصیل جا مانده است میتواند نابجا باشد. این اشکالات ناشی از نظام آموزشی است که افراد را با خود به هر سمتی که مد نظرش است میکشاند. در حال حاضر افراد ثروتمند جامعه یا به صورت تجربی به هوش مالی مطلوب میرسند یا اینکه تحت آموزش پدران و مربیان آزموده خود صرف نظر از قول و قرارهای سیاسی، قرارداشته اند. بنابراین از تحصیل نباید انتظار شگفتی داشت همانطور که داشتن پول به تنهایی ما را ثروتمند نمیکند و باید ضریب هوش مالی بالایی را اکتساب کرد.